مدیریت هنری

مدیریت هنری،[1]art direction در اصل، اتخاذ و اتصال یک سلسه خطمشی است برای نیل به نتیجهای خاص و خلاقانه. این اصطلاح، از گذشته، اغلب به مجموعهٔ مهارتها یا مشاغلی منسوب بوده که با مؤلفههای دیداری یا نگاشتاری[2]visual or graphic components سروکار داشتهاند. مدیریت هنری، به عمد و اساس، تجربهای است مشارکتی که مدیر هنری در […]
مصرف

مصرفا در بازار باشند و یا در جامعه مورداستفاده قرار گیرند، نسبت میدهند. مصرفبه صورت منفی تعریف میشد؛ اصطلاحی که جلوهگری و ولخرجی بیهوده مرمصرفدهتری به خود گرفته که فراتر از فرهنگ تجاری و پاپ است. امروزه مصرف بمصرفت ملی، سیاستهای منطقهای، خطیمشی خارجی، نژاد، قومصرفرانگیز است. برای ملتهایی نظیر ترینیداد[1]، […]
مصنوع

مصنوع،[1]artifact به معنی دقیق کلمه، شیئی است زاییدهٔ (←) مهارت و ابتکار انسان. برابر انگلیسی آن «آرتیفکت» از ریشهٔ دو واژهٔ «آرس»[2]ars ــ به معنی هنر یا مهارت ــ و «فکتوم»[3]factum ــ به معنی ساخته یا انجام شده ــ اشتقاق یافته و ازاینرو اصطلاحی است محوری برای وصف تقریباً هر چیزی که طراحی شده است. […]