مدیریت هنری

علیرضا راستین کیا

علیرضا راستین کیا

طراح، مترجم، ویراستار

Photo by Khashayar Kouchpeydeh, Unsplash.

مدیریت هنری،[1]

art direction.
در اصل، اتخاذ و اتصال یک سلسه خط‌مشی است برای نیل به نتیجه‌ای خاص و خلاقانه. این اصطلاح، از گذشته، اغلب به مجموعهٔ مهارت‌ها یا مشاغلی منسوب بوده که با مؤلفه‌های دیداری یا نگاشتاری[2]

visual or graphic components.
سروکار داشته‌اند. مدیریت هنری، به عمد و اساس، تجربه‌ای است مشارکتی که مدیر هنری در آن معمولاً ــ با مشورت و جذب نظرات جمعِ همسویی از استعدادهای متمایز ــ تصمیم‌گیرندهٔ نهایی است.

بعضی از اصطلاحات ــ مثل «مدیریت هنری» ــ مستعد بدفهمی‌اند و می‌توانند به‌اشتباهمان بیندازند. برخلاف آنچه ممکن است به‌نظر آید، این اصطلاح عموماً و الزاماً ارتباطی با هنرهای زیبا یا حرفهٔ هنرگردانی متعارف[3]

standard curatorial practice.
ندارد. تصور عمومیت‌یافتهٔ نادرست دیگر اینکه مدیریت هنری در انحصار صنعت تبلیغات است. گرچه محتملاً آشنایی عموم مردم با اصطلاح مزبور در آن زمینه حاصل شده باشد ــ عنوان حرفهٔ «مدیر هنری»[4]

art director.
از ابتدای قرن بیستم مطرح و در سال‌های ۱۹۵۰، خصوصاً به‌واسطهٔ تبلیغات و طراحی مجله، پرآوازه شد ــ امروزه در اکثر فعالیت‌های خلاقانه، که نیازمند مشارکت نقش‌آفرینانی از رشته‌هایی مختلف‌اند، کاربرد دارد: طراحی نگاشتاری، مصورسازی، فیلم‌سازی، عکاسی، و غیره.[5]

graphic design, illustration, film, photography, and so on.

شاید دیگر عنوان مدیر هنری درون صنعت تبلیغات در حال منسوخ شدن باشد. در گذشته، این نقش نیمی از الگوی سنتی تیم خلاقیت[6]

the traditional creative team model.
را تشکیل می‌داد: مدیر هنری ــ که سروکارش با تصاویر بود ــ و تبلیغ‌نویس[7]

copywriter.
ــ که سروکارش با کلمات بود. هرچند، این الگو به‌سبب گسترش فناوری، جهانی شدن، تغییرات بازار، و خدمات یکپارچه[8]

technology, globalization, market shifts, and integrated servicing.
کلاً در حال دگرگون شدن است و عنوان‌های شغلی مرسوم، ازجمله مدیر هنری، پیوسته در حال کنار گذاشته و جایگزین شدن با اصطلاح متداول «خلاق»اند.

توانمندی مدیر هنری در گرو داشتن دیدی کلان‌نگر یا بینشی فراگستر است و اینکه بداند چگونه، کِی، کجا و چرا بایستی تصمیماتی مبتکرانه را نهایی کند، و به هدایت متخصصان هر حوزه ــ درزمینهٔ خلاقیت‌ورزی خودشان ــ بپردازد، تا آن نتیجهٔ مطلوب در یک فرایند مشارکتی حاصل شود. مدیریت یک پروژهٔ خلاقانه، برای دست یافتن به اعلادرجهٔ قابلیتش، نیازمند برقراری تعادل و البته دشوار است. از منظری، عملکرد مدیر هنری، تقریباً مانند هنرگردان یکی از رشته‌های تجسمی است؛ اما در قامت هنرگردانیِ گونهٔ متفاوتی از هنرهای زیبای متعارف. و باید گفت، مدیریت گروهی از افراد، بی‌تردید، هنر می‌خواهد ــ مخصوصاً افراد خلاق.

تبلیغات، طراحی مشارکتی، خلاقیت.

مؤلف: کِوین فین | Kevin Finn

مترجم و ویراستار: علیرضا راستین کیا

پانوشت‌ها

پانوشت‌ها
1

art direction.

2

visual or graphic components.

3

standard curatorial practice.

4

art director.

5

graphic design, illustration, film, photography, and so on.

6

the traditional creative team model.

7

copywriter.

8

technology, globalization, market shifts, and integrated servicing.

این مطلب را هم‌رسانی کنید: