برداشت از کتاب/ رساله تثبیت فرآیند طراحی: چارچوبی برای آشکارسازی طرز تفکر طراحانه در آموزش طراحی معماری
نویسنده:الیز فان دورن(مدرس معماری دانشگاه دلفت)
مقدمه
آموزش دیزاین همواره مبحثی مبهم بوده است. فان دورن با مشاهدهی شیوهی سنتی آموزش طراحی در استودیوهای معماری، به این نتیجه رسید که تمرکز اصلی در آموزش بر فرآیند طراحی نیست با وجود اینکه بستر شکلگیری تفکر طراحانه به همین واسطه شکل می گیرد. او برای رفع این شکاف، چارچوبی آموزشی پیشنهاد میکند که به دانشجویان و مدرسان کمک می کند خودِ فرآیند طراحی را آشکار، بازتاب گرا و قابلآموزش کنند. هرچند این پژوهش در بستر آموزش معماری انجام شده است، اما فان دورن تأکید میکند که اصول مطرحشده قابلیت تعمیم به سایر حوزههای دیزاین (از طراحی صنعتی تا طراحی خدمات) را دارند. این چارچوب میتواند مبنایی برای طراحی واحدهای درسی، استودیو یا حتی برنامهریزی آموزشی در دانشکدههای طراحی باشد.

آسیب شناسی شیوه های آموزش دیزاین
در آموزش دیزاین، دانشجویان بواسطه انجام پروژههایی واقعی و پیچیدهتر بهتدریج رشد میکنند، گفتگو میان استاد و دانشجو معمولاً حول محصول نهایی طراحی ( نقشه، ماکت یا تصویر ) میچرخد، نه دربارهی فرآیند طراحی. در حالی که هدف اصلی رشتههایی مانند دیاین و معماری، پرورش طرز تفکر طراحانه(Designerly way of thinking) است. فان دورن و دیگر پژوهشگران اشاره میکنند که بسیاری از استادان، طراحان حرفهایاند اما آموزش ندیدهاند که چگونه دربارهی فرآیند طراحی آموزش دهند. از نگاه آنها، بدیهیترین مفاهیم برای طراح حرفهای، برای دانشجوی مبتدی مبهم و دستنیافتنی است. به همین دلیل، دانشجویان تازهکار معمولاً فرآیند طراحی را پرابهام، غریبه و گاه گیجکننده تجربه میکنند. همانگونه که شون (Schon, 1987) میگوید: بسیاری از چیزها در آموزش دیزاین، ضمنی باقی میمانند و دربارهشان سخن گفته نمیشود.
در نتیجه، آموزش دیزاین در سنت کلاسیک بیشتر بر پایهی یادگیری از طریق عمل(Learning by doing) است؛ دانشجو طراحی میکند بیآنکه بداند «طراحی کردن» واقعاً یعنی چه. برای هدایت مؤثر این «سفر به سوی ناشناخته»، ضروری است که فرآیند ضمنی طراحی، تا حد ممکن آشکار و بیانپذیر شود.به تعبیر دیویی (Dewey)، آگاهی، اقدام طراحانه را پشتیبانی میکند؛ چرا که شناخت، رابطهی میان اقدام و پیامد را روشن میسازد. هرچه درک از فرآیند بیشتر شود، اقدام نیز هدفمندتر، دقیقتر و هوشمندانهتر خواهد بود. بهویژه در مواجهه با موقعیتهای جدید و نامعلوم.

پژوهش فان دورن به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان به طراحان نوپا کمک کرد تا به درکی آگاهانه از فرآیند طراحی و طرز تفکر طراحانه دست یابند؟او بر این باور است که برای رشد واقعی در آموزش طراحی، لازم است دانشجویان نهتنها طراحی کنند، بلکه بفهمند چگونه طراحی میکنند.
چارچوب پنجگانهی فان دورن
الیز فان دورن بر اساس پژوهش نظری و تجربی خود، پنج مؤلفهی بنیادین را شناسایی کرده است که در تمام فرآیندهای طراحی حضور دارند و میتوانند بهعنوان ستونهای یادگیری دیزاین عمل کنند:
آزمایشگری(Experimentation):
طراحی فرآیندی جستجوگرانه است که با آزمون و خطا پیش میرود. در دیزاین، هیچ پاسخی از پیشتعیینشده وجود ندارد؛ بنابراین طراح باید با جستوجو و آزمون مداوم به کشف راهحلهای ممکن بپردازد.آزمایش یعنی توانایی مواجهه با عدمقطعیت و پذیرش خطا بهعنوان بخشی از یادگیری.در این مرحله، طراح میان گزینههای مختلف حرکت میکند، آنها را میسنجد و بازبینی میکند.روند آزمایش هم فکری است و هم عملی که شامل طراحی، مدلسازی و ارزیابی همزمان است ونتیجهی آن، شکلگیری درک عمیقتری از مسئله و مسیرهای ممکن برای پاسخ به آن است.
درونمایههای راهنما(Guiding Themes):
ایدهها یا مفاهیمی که تصمیمهای طراحی را جهت میدهند. هر طرح، هستهای مفهومی دارد که مسیر تصمیمهای طراحی را هدایت میکند.این تم میتواند ایدهای کیفی مانند “نور”، “جریان”، یا “تعامل” باشد و بهعنوان یک راهنما، به طراح کمک میکند میان ایدههای پراکنده انسجام ایجاد کند.در فرآیند آموزش، یافتن و پرورش درون مایه، تمرینی برای تفکر انتقادی و بازتابی است. این درون مایه راهنما، روح کلی پروژه را میسازد و به آن معنا و جهت میبخشد.
حوزهها(Domains):
جنبههای مختلف دیزاین (فضایی، سازهای، فنی، زیباشناختی) که باید در تعامل با هم دیده شوند. دیزاین مجموعهای از جنبهها یا دامنههاست؛ مانند عملکرد، ساختار، فضا، و زیباییشناسی.هر حوزه قواعد و منطق خاص خود را دارد، اما در نهایت باید با سایر حیطه ها در تعادل باشد.درک ارتباط مابین این ابعاد، بخشی از بلوغ طراح در فرایند یادگیری است.دانشجویان باید بیاموزند چگونه تصمیمهای خود را در چند دامنه همزمان ارزیابی کنند. هماهنگی میان دامنهها باعث انسجام کلی در محصول نهایی میشود.
چارچوب مرجع(Frame of Reference):
دیدگاه، پیشفرضها و تجارب طراح بر انتخابهای او تأثیر میگذارند. هر طراح مجموعهای از تجربیات، نمونهها و الگوهای ذهنی دارد و این چارچوب مرجع، همان بستر فکری و فرهنگیای است که طراح از آن الهام میگیرد.شناخت و گسترش این چارچوب به طراح کمک میکند تا از تقلید صرف فراتر رود.در آموزش طراحی، مقایسه نمونهها و تحلیل آثار گذشته، ابزار تقویت این چارچوب است و این عنصر، رابطه میان تجربه، دانش و خلاقیت را در فرایند طراحی روشن میکند.

آزمایشگاه یا زبان بصری(Frame of Reference):
ابزارهای ترسیمی و مدلسازی که به تفکر و بیان ایدههای طراحی شکل میدهند. زبان دیزاین، زبانی دیداری است که از طریق طرح، مدل و تصویر شکل میگیرد.این فضا نقش آزمایشگاه ذهنی طراح را دارد، جایی که ایدهها بهصورت عینی آزموده میشوند.دانشجو در این فضا با ابزارهای بصری فکر میکند و ایدهها را به یکدیگر متصل می کند .دیزاین، درواقع شکلی از «تفکر از طریق ساختن و دیدن» است. و ایت زبان بصری، وسیلهای است برای گفتوگو با خود، با اساتید و فرایند طراحی.
این پنج مؤلفه به طراحان نوآموز کمک میکنند تا دیزاین را نه فقط بهعنوان یک نتیجه، بلکه بهعنوان فرآیندی آگاهانه، تحلیلی و بازتابی تجربه کنند.
مفاهیم مرتبط با مسائل دیزاین
مسائل دیزاین ذاتاً نامشخص است، وقتی طراحان با یک موقعیت باز، منحصربهفرد و مبهم روبهرو میشوند ودیزاینرها معمولا به روش شخصی خود با آن مواجه میشوند. با این حال، مهارتها و اقداماتی مشترکی مابین آنها دیده می شود. در چند دهه گذشته، پژوهشگران اصطلاحات و مفاهیم مناسبی برای توصیف جنبههای فرآیند طراحی ابداع کردهاند، مفاهیمی مانند: «تفکر در حین اقدام»، «انجام آزمایشها»، «شبکهای از حرکات»، «تحمیل نظم» و «نامگذاری و چارچوببندی» (Schon، ۱۹۸۳، ۱۹۸۵، ۱۹۸۷)، «مولد اولیه» (Darke، ۱۹۷۹)، «تکامل همزمان فضای مسئله و راهحل» (Dorst و Cross، ۲۰۰۱؛ Lawson، ۱۹۹۴، ۲۰۰۶؛ Lawson و Dorst، ۲۰۰۹) و «ایدهپردازی و ارزیابی» (Goldschmidt، ۲۰۱۴).
با این حال، هرچقدر این دانش ارزشمند باشد، استفاده از آن در آموزش دیزاین، بهویژه برای مبتدیان، آسان نیست. بنابراین، برای روشنتر کردن این فرآیند شخصی، خلاقانه، باز و پیچیده طراحی، چارچوبی متشکل از پنج عنصر در هم تنیده توسعه یافته است:
- دیزاین، فرآیندی از آزمایش، تجربه و تفکر است: طراحان با آزمایشهای متعدد راه خود را پیدا میکنند. آنها ایدههایی ایجاد میکنند و راههایی برای بیان این ایدهها پیدا میکنند و آنها را در فرآیند تفکر آزمایش میکنند. در شکل زیر، این فرآیند با یک خط نامنظم همراه با دایرهها نشان داده شده است تا آزمایشها را نشان دهد.

- فرآیند آزمایشی دیزاین با درون مایه راهنما یا کیفیتها هدایت میشود: درون مایه راهنما، به فرآیند جهت میدهد و کمک میکند تا در نهایت نتیجهای منسجم و معنیدار خلق شود. در شکل، درون مایه راهنما با دو خط که به هم میرسند نشان شده است؛ آزمایش در چارچوب موضوع یا کیفیتها، که به تدریج مشخصتر میشود.
- فرآیند آزمایشی در حوزههای مختلف رخ میدهد: برای معماری این حوزه میتوانند شامل حیطه های زیر شود:
(الف) فرم و فضا، (ب) ماده، ساختار و اقلیم، (ج) بستر فیزیکی و سایت، (د) عملکرد و (ه) زمینه وسیعتر اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، تاریخی و فلسفی.
طراحان باید انواع معیارها را در نظر بگیرند و در مورد تمام این حوزهها اظهار نظر کنند. بنابراین، در شکل،با خطی نامنظم از همه حوزهها عبور میکند و از طریق عمل آزمایش آنها را به یکدیگر مرتبط میکند؛ اغلب تصمیمی در یک حوزه تنها در ارتباط با نتایج آزمایشها در حوزههای دیگر گرفته میشود و پیامدهای جدیدی برای سایر حوزهها دارد.
- فرآیند طراحی بهطور جداییناپذیری در یک زمینه گستردهتر قرار دارد: زمینهای شخصی و فرهنگی که مرجع طراحان است. طراحان الگوها و تصاویر موجود را در پروژه طراحی مورد استفاده قرار میدهند و آنها را به الگوهای جدید تبدیل میکنند. در شکل زمینه مرجع با یک قاب نمادسازی شده است و پروژهها، الگوها و … مواردی هستند که طراحان از آنها آگاهند.
- فرآیند آزمایش بدون کمک یک زبان فیزیکی از تصاویر و کلمات ممکن نیست: این زبان مانند یک آزمایشگاه عمل میکند. در این آزمایشگاه آزمایشها انجام میشوند، پیامدهای پیشبینیشده و غیرمنتظره کشف میشوند و همه حوزهها در نظر گرفته میشوند. در شکل آزمایشگاه طراحی و مدلسازی با دایرههای خط نامنظم نمادسازی شده است.

جمع بندی قاعدههای سرانگشتی در آموزش طراحی
- نحوه پرداختن به فرآیند دیزاین بایستی به تدریج از نظر پیچیدگی، عمق، حساسیت و غنای محتوا افزایش یابد.
- در تعاملات آموزش دیزاین باید سطح انتزاعی و ملموس، فرآیند طراحی و موقعیت مورد بحث با یکدیگر ترکیب شوند.
- پروژههای طراحی باید از نظر مقیاس، نوع، موضوع و نوع وظیفه متنوع باشند. همواره کل فرآیند طراحی باید تمرین شود.
- برای دانشجویان باید روشن باشد که آیا در حال یادگیری یک روش طراحی خاص هستند، یا اساتید آنها را راهنمایی میکند و آنها خود نیز باید روش طراحی شخصی خود را پیدا کنند.
- طراحی بر دانش استوار است؛ بنابراین، کسب دانش در زمینههایی مانند مکانیک، تاریخ یا مدلسازی باید در فرآیند طراحی ادغام شود.
منابع
Van Dooren, E. (2020). Anchoring the design process: A framework to make the designerly way of thinking explicit in architectural design education. A+ BE| Architecture and the Built Environment, (17), 176-176.
Dorst, K., & Cross, N. (2001). Creativity in the design process: co-evolution of problem-solution. Design studies, 22(5), 425-437
Darke, J. (1979). The primary generator and the design process. Design studies, 1 (1), 36-44
Schon, D.A. (1987). Educating the Reflective Practitioner: Toward a New Design for Teaching and Learning in the Professions. San Francisco: Jossey-Bass
Lawson, B. (1994). Design in mind. Oxford: Architectural Press
Lawson, B. (2004). What Designers Know. Oxford: Architectural Press
Cross, N.G. (2007). Designerly ways of knowing. Basel, Boston, Berlin: Birkhauser.Csikszentmihalyi, M. (1996). Creativity, flow and the psychology of discovery and invention. New York
Van Dooren, EJGC., Asselbergs, MF., van Dorst, MJ., Boshuizen, E., & van Merrienboer, J. (2014). Making explicit in design education: generic elements in the design process. International Journal of Technology and Design Education, 24(1), 53-71




