چارلز و ری ایمز طراحان آمریکایی

دیزاین صنعتی چیست؟ دیزاینر صنعتی کیست؟

مازیار رضایی و نگین یشمی

باید به چیزی دل بست تا بتوان خلق کرد و برای دل بستن هم باید دانست.
عباس کیارستمی

در پاسخ به دو پرسش «دیزاین صنعتی چیست؟ دیزاینر صنعتی کیست؟» بهتر است نخست کوشش کنیم تا به توصیفی برسیم از «دیزاین» و از «دیزاینر». انتخاب تعمدی واژه «توصیف» به جای «تعریف» برای تاکید بر این مهم است که گفتنِ «دیزاین» عبارتست از دو نقطه فلان، احتمالاً کار دقیقی نیست؛ همانطور که تعریف «هنر» هوشمندانه به نظر نمی‌رسد. با این حال در یک قرن گذشته ده‌ها تعریف از مفهوم دیزاین تبیین شده است که هر کدام قدمی ما را به درک این پدیده مدرن و در عین حال ریشه‌دار در فکر و خلاقیت انسانی نزدیک کرده است. البته تردیدی که در استفاده از واژه «طراحی» به جای «دیزاین» در زبان فارسی و به ویژه از سوی اهالی فن رایج است کاملاً قابل فهم است. بهتر می‌بود در همه این سال‌ها مفهوم «طراحی» را چنان در جامعه بسط می‌دادیم که نیازی به بازگشت به واژه‌ای از زبان دیگری نمی‌بود، اما تا به حال این اتفاق نیفتاده است. ضمن آنکه این تردیدِ عدم انتقال مفهوم موردِ نظر حتی درباره واژه دیزاین در زبان انگلیسی هم به شکل دیگری وجود دارد.

باری، برای بیان این پیچیدگی به یکی از مشهورترین گفته‌ها درباره دیزاین برمی‌گردیم از جان هسکت (2014- 1937) نویسنده و پژوهشگر بریتانیایی دیزاین صنعتی که می‌گوید: «دیزاین زمانی روی می‌دهد که دیزاینرها برای تولید یک طرح، طراحی کردن را برنامه‌ریزی می‌کنند.» [1] به این معنی که واژه دیزاین به عنوان یک مفهوم، در مقام کنش، در جایگاه برنامه‌ریزی و راهبرد[2] و همینطور در قامت نتیجه و محصول فیزیکی و یا محتواییِ یک فرآشُد فکری به کار گرفته می‌شود. پس تشخیص معنای دیزاین به زمینه استفاده از واژه باز می‌گردد و مستلزم باز کردن این مفهوم گسترده است. از این رو باید تاکید کنیم که کنش دیزاین معنایی سیال دارد.

چارلز ایمز (1978- 1907) دیزاینر برجسته، معمار و فیلمساز آمریکایی در جمله مشهوری از دریچه‌ای مشابه به دیزاین نگاهی می‌افکند: «طراحی/دیزاین برنامه‌ای است برای چیدمان عناصر به گونه‌ای که به بهترین نحو بتوان (با آنها) یک هدف خاص را انجام داد.»[3] پس در دیزاین برنامه، ابزار، نتیجه و روند مهم است و معنا دارد. این نگاه البته دایره گستردگی مفهوم دیزاین را بیشتر می‌کند.

بگذارید ساده ترش کنیم. مایکل ارلهوف یک بار در گفت‌وگویی با مازیار رضایی به جای تعریف دیزاین به سادگی گفت «هر چیزی پیرامون ما دیزاین شده است»[4]. این جمله ساده به ما کمک می‌کند تا عمل دیزاین را درون همین محصولات و سیستم های دورو برمان بیابیم و نه بیرون از نتیجه کار. اگر محصول یا سیستمی که داریم از آن استفاده می کنیم کارآ و زیباست، درست دیزاین شده است و اگر نه، دیزاین ناقص و ناکارآمد است، به همین سادگی.

تصویر 1چارلز و ری ایمز منبع: https://www.eamesoffice.com/about/eamesoffice/

اولین بارقه‌های تلاش برای رسیدن به محصولات کارا و زیبا را می‌توان در تقابل نیازهای انسانی و تولید انبوه پس از انقلاب صنعتی جستجو کرد. بعد از این جهش اقتصادی و صنعتی که جهانی تازه را به روی انسان گشود، تولید شتاب‌زده و در مقیاس بزرگ محصولات روز به روز بهره‌وری بالاتری می‌یافت. حالا، نوبت دیزاینرها بود که دنیای جدیدی را برای مردم به ارمغان بیاورند. در این میان می‌شود به ویلیام موریس[5] و یارانش اشاره کرد که با الهام از اندیشه جان راسکین[6] تصمیم گرفتند زیبایی و ارزش را از قبلِ محصولات به زندگی انسان‌ها بیاورند. جنبش هنر و پیشه[7] را می‌توان اولین تلاش‌های تغییر رویکرد تولیدی در نظر گرفت؛ آن‌جایی که این باور به وجود آمد که افراد اگرچه ممکن است اشراف نباشند اما حق دارند از محصولات زیبا، دیزاین‌شده و به اندازه کافی ارزان بهره ببرند. پس از آن بود که محصولاتی که پیش‌تر فقط جنبه مصرفی داشتند حالا زیباتر، ماندگارتر و با کیفیت بهتر و البته در مقیاس بیشتر و قیمت ارزانتر تولید می‌شدند. کنش این جنبش مقابله با فقر هنرهای تزئینی و شرایط تولید آنها بود، و پایه‌های دیزاین مدرن را به وجود آورد. حتی ریشه‌های این نگاه را می‌توان در اصول ده‌گانه دیزاین خوبِ دیتر رامس[8] دیزاینر برجسته آلمانی یافت. نگاهی که امروزه شرکت‌هایی همچون اپل به آن پایبندند؛ یعنی تولید محصولاتی پایدار، زیبا، قابل درک برای همه و ارزشمند. به چه معنا ارزشمند؟ به پاسخش خواهیم رسید.

تصویر 2 رادیو ترانزیستوری قابل حمل براون تی‌پی دیزاین شده توسط دیتر رامس با تکیه بر سادگی، زیبایی و پایداری در فرم و تولید منبع: https://en.wikipedia.org/wiki/Dieter_Rams#/media/File:DieterRamsTP1Perspective.jpg

از نگاهی جامع‌تر، هر کیفیتی حاصل دیزاین است و دیزاین یک کنش فکری است. پس دیزاین یک فعل درونی یا سوبژکتیو[9] است. به این معنا که فاعلیت دارد، موضوع ادراک است و ذهنیت گراست. دیزاین در عین حال امری اخلاقی است و زیبایی در دیزاین دارای کارکرد است. آنطور که زیبایی یک شی از کارکرد آن نمی تواند که جدا باشد. به بیان دیگر عناصر بصری از جمله فرم ابزار خلق زیبایی‌اند و تبعیت فرم از کارکرد[10] یک اصل شناخته شده در دیزاین است. نگاهی که با لویی سالیوان[11] شکل گرفت و با نظریه پردازان و دیزاینرهای برجسته باوهاوس[12] در آلمان قد کشید و با ریموند لووی[13] و هنری دریفوس[14] و ویکتور پاپانک[15] در آمریکا تثبیت شد.

تصویر 3 تبعیت فرم محصول از فرم چنگش دست در دیزاین بطری‌های کوکاکولا توسط ریموند لویی منبع: https://www.raymondloewy.org/

برای تشریح بهتر آنچه گفته شد به صحبت‌های مصطفی ملکیان، فیلسوف معاصر، بازمی‌گردیم. ملکیان در این تحلیل از افلاطون و شاگرد نامدارش ارسطو وام می‌گیرد[16]: «به باورِ ارسطو، کل دانسته‌های بشر که ما به آن نیاز داریم نامش «حکمت» است و بر سه قسم است: ۱. حکمت نظری، ۲. حکمت عملی و ۳. حکمت تولیدی و اگر شما این حکمت‌های سه‌گانه را بیاموزید، زندگی حکیمانه‌ای خواهید داشت؛ یعنی زندگی‌ای که دیگر در آن تکاپو و ناآرامی‌ها و بی‌قراری‌ها و از خود ناخشنود بودن‌ها وجود ندارد. حکمت نظری به هنگامی اطلاق می‌شود که شما بخواهید پدیده‌ای را بشناسید، فقط برای اینکه شناخته باشید، نه برای هیچ قصد دیگری؛ تنها به‌صِرفِ شناختن. اما منِ فاعل گاهی می‌خواهم چیزی را بشناسم برای اینکه دگرگونش کنم. به تعبیر دقیق‌تر، شناخت برای دگرگون‌سازی است و دگرگون کردن آن در جهت سودرسانی. یک‌وقت هم هست که من می‌خواهم چیزی را بشناسم برای اینکه دگرگونش کنم و دگرگون کردن آن برای سودرسانی نیست، بلکه در جهت زیباسازی آن است . پس به طور خلاصه اگر شما بخواهید پدیده‌ای را بشناسید برای اینکه دگرگونش بکنید تا سود و منفعتی از آن چیز به انسان‌ها برسد، آن‌وقت شما با حکمت عملی سروکار دارید. و اگر خواستید چیزی را دگرگون کنید برای اینکه آن چیز را ــ از طریق دگرگون‌سازی‌تان ــ زیباتر از آنی که هست بکنید، آن‌وقت با حکمت تولیدی سروکار دارید. امروزه ما به‌جای اینکه بگوییم «حکمت نظری»، «حکمت عملی» و «حکمت تولیدی»، این سه را تبدیل به سه مفهوم دیگر کرده‌ایم. به حکمت نظری‌ای که ارسطو می‌گفت می‌گوییم «علم»، به معنای وسیعش. به حکمت عملی‌ای که ارسطو می‌گفت می‌گوییم «فن»، به معنای وسیعش. و به حکمت تولیدی‌ای که او می‌گفت می‌گوییم «هنر».»

بنابراین به تعبیر ارسطو «زندگی خردمندانه» زندگی‌ای است که علم، فن و هنر به‌موازاتِ هم باشند یا ــ به تأسی از افلاطون ــ حقیقت، خیر و جمال به هم لطمه نزنند. اما چطور می‌توان مثلاً خیر و جمال را باهم داشت؟ یعنی منِ فاعل در کارهایم، در عین اینکه دارم به شما سود می‌رسانم، بتوانم این سودرسانی را با زیبایی همراه کنم. اینجاست که ملکیان به زیبایی دیزاین را تعبیر به «خیر جمیل» می‌کند. یعنی پدیده‌ای که هم زیباست و هم نیاز شما را برطرف می‌سازد. نگاه  ملکیان به‌لحاظ تئوریک اگرچه حرف تازه‌ای نیست، اما فهمیدنش به درک دیزاینرهایی که یک عمر شنیده‌اند فرم تابع عملکرد است رنگ تازه‌ای می‌زند.

معنای دیزاین در عین حال با توانایی حل مسئله گره خورده است. آنگونه که اگر دیزاینی مسئله‌محور نباشد و راه حلی ارائه ندهد گویی ماهیتش زیر سوال است. حال آنکه به نظر می‌رسد این نوع نگاه، امروز نیاز به بازنگری بنیادین دارد. بهبود یا بازآفرینی یا تغییرات راهبردی در تولید حالا بیشتر از هر زمانی در دیزاین مورد توجه قرار گرفته است. تحول دیجیتال و حرکت از تولید سنتی، انبوه و مالکیت محور به تولید هوشمند، شخصی‌سازی‌شده و اشتراک‌محور[17] نوید عصر جدیدی در دنیای تولید را می‌دهد. امروز مصرف و پیشرفت همچون دهه ۵۰ میلادی معادل یکدیگر قرار نمی‌گیرند و دیزاین فقط با تعهد فروش بیشتر محصولات اعمال نمی‌شود، بلکه پایداری و انسان‌محوری در اولویت قرار می‌گیرند.

حالا باید بپرسیم «دیزاینر» کیست. پرسشی که ما را به درک عمیق‌تری از مفهوم دیزاین هم می‌رساند. پاسخ را اما از پیوند با همین نگاه متفاوت به دیزاین آغاز می‌کنیم. سامر آکاچ اندیشمند و پژوهشگر معاصر به واژه برابر دیزاین در زبان عربی اشاره می‌کند؛ «تصمیم». پس دیزاینر هم کسی نیست جز «مصمم/ تصمیم‌گیرنده». از این رو دیزاین یا تصمیمیدن (!) اقدام و قصدی است برای مواجهه با احتمالات و چینش گزینه‌ها و در نهایت داوری و انتخاب. به بیان دیگر دیزاینر بیشتر تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز است تا حلال مسائل! [18]

از منظر هربرت سایمون (2001 – 1916) سیاستمدار، جامعه‌شناس، دانشمند اهل آمریکایی، برنده نوبل اقتصاد 1978 و یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان علوم اجتماعی در قرن بیستم در کتاب شهیر علوم مصنوعی (1969) دیزاینر کسی است که «مسیرهایی عملی با هدف تغییر وضع موجود به وضع مطلوب را دیزاین می‌کند.»[19] از نگاه دیتر رامس «دیزاینرها منتقدین تمدن، تکنولوژی و جامعه‌اند.» [20] و از نگاه پائولا آنتونلی[21]، نویسنده، معمار و نمایشگاه‌گردان مطرح ایتالیایی «احتمالاً دیزاینرها، روشنفکران واقعی آینده هستند.» [22] پس بی آنکه به مسئله مهم نقش اجتماعی دیزاینرها و مفاهیم کنشگری دیزاین[23]، طراح-کنشگر[24] و عبارت برساخته طراح-روشنفکر[25] بپردازیم، می‌توانیم نقش نقادانه و اثرگذاری اجتماعی دیزاینرها و قدرت آنها را ببینیم. به قول دوستی، امروزه در جهان، دیزاینر نقش رویاپرداز اجتماعی را برعهده دارد. یعنی همان نقشی که سده های قبل بر عهده هنرمندان بود.

پس به طور خلاصه، واژه طراح در زبان فارسی تنها به کسی گفته می شود که ایده ای را طرح کند و طرح کردن هم صرفاً به معنی تصویر کردن آن ایده و یا برنامه‌ریزی برای انجام آن تصور می‌شود. حال آنکه دیزاینر علاوه بر این در ساده ترین توصیف کسی است که از قدرت اندیشه بهره می‌گیرد تا با دریافت درست خویش از مسئله‌ای، گاه با بهره‌گیری از رویکردهای علم طراحی/دیزاین و یا تکنیک‌های خلاقیت، نگاه‌ها را به سمت آن مسئله بیاورد، زمینه تغییر را فراهم کند و حتی راه حلی درست برای حل مسئله ارائه دهد؛ و البته خروجی این فراشد فکری می‌تواند به خلق یک محصول فیزیکی، ایجاد یک سامانه، خلق یا تصحیح یک رفتار و یا طرح یک پرسش[26] منجر شود. این خروجی اغلب از طریق کنش نوشتن و یا فعل تصویر کردن و گاه به کمک نرم‌افزارهای رایانه‌ای صورت می‌گیرد.

برای نگاه دقیق‌تر به دیزاین صنعتی[27] خوب است نگاهی بیندازیم به تعریف انجمن طراحان صنعتی آمریکا[28]: « دیزاین صنعتی رویه حرفه‌ای دیزاین محصولات، دستگاه‌ها، اشیاء و خدمات است که روزانه توسط میلیون‌ها نفر در سراسر جهان استفاده می‌شود. دیزاینرهای صنعتی معمولاً بر ظاهر فیزیکی، عملکرد و قابلیت ساخت یک محصول تمرکز می‌کنند، هرچند که اغلب مشغول چرخه توسعه محصولند. همه اینها در نهایت به خلق ارزش‌های کلی بادوام و خلق تجربه‌ای که یک محصول یا خدمت برای کاربران نهایی ارائه می‌دهد منجر می‌شود. هر شیئی که شما به صورت روزانه در خانه، محل کار، مدرسه یا محیط عمومی با آن در ارتباط هستید، نتیجه یک فرآیند دیزاین است. در طول این فرآیند، تصمیمات بی‌شماری توسط یک دیزاینر صنعتی (و تیم آنها) گرفته می‌شود که با هدف بهبود زندگی شما از طریق دیزاین به خوبی اجرا شده است.»[29] پس مفاهیم کلیدی که می‌توان بر آنها تمرکز کرد فرآیند یا به بیان بهتر فراشُدهای اصلاح‌پذیر و تکرارشدنی، خلق تجربه و ایجاد ارزش هستند.

دیزاین کاربر محور[30] یکی از روش‌هایی است که با تکیه بر چرخه‌های بهبود تکرارشونده تلاش می‌کند هر چه بیشتر و بهتر کاربر را بشناسد و تجربه معناداری برای او خلق کند که شاید والاترین و مهمترین دستاورد دیزاین باشد. به بیان دیگر ماناترین و بادوام‌ترین چیزی که دیزاینر می‌تواند ایجاد کند تجربه است.

تصویر 4 فرآیند دیزاین کاربر محور و چرخه‌های بهبود تکرارشوند منبع: https://www.nngroup.com/articles/design-thinking/

باری، مفهوم سازنده دیگر «ارزش[31]» است. ارزش هم در کنار کار، تولید و طبقه مفاهیمی است که اقتصاد، سیاست و تاریخ قرن بیستم را بنیان گذاشته و از مارکس و انگلس گرفته تا مکس وبر، امیل دورکیم و جان دیویی، بزرگترین عالمان اجتماعی تاریخ معاصر را به عرصه کشانده. دیزاین صنعتی در چنین زمانه‌ای است که متولد می‌شود. وقتی از «ارزش» سراغ می‌گیریم به ارزش شی یا محصول دیزاین شده، ارزش دیزاین و ارزش استفاده[32] اشاره داریم. دو مفهوم دیگر اما زیر سایه مفهوم استفاده قرار می‌گیرند. یا به بیان بهتر، دست کم تا پیش از تثبیت مفهوم ارزش‌های چندگانه اینطور تلقی می‌شد.

دیزاین در دنیای امروز نه به معنای علمی بلکه در اصطلاح یک ارزش افزوده است. به این معنی که محصولی ارزش بیشتری دارد که بهتر دیزاین شده باشد. پس وقتی میگوییم محصول اپل ارزشمند است، داریم از این زاویه نسبت به موضوع نگاه میکنیم. همانطور که برند ایجاد ثروت می‌کند. یعنی یک نام تجاری سبب فروش بیشتر محصول یا خدمت می‌شود. اما برندها هم در دنیای امروز باید ارزش‌های تازه‌ای خلق کنند. آنطور که صرفاً کیفیت خوب و دیزاین چشم نواز دیگر کافی نیست. به همین خاطر است که دیزاین خدمات[33] از منظر اقتصاد اهمیت بیشتری نسبت به دیزاین محصول می‌یابد و یا از یک جایی به بعد ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی برای صاحبان سرمایه مهم می‌شوند. شناخت فرهنگ و سلیقه کاربر در دیزاین محصول بسیار اهمیت دارد اما این نقش اقتصاد است که به سبب ایجاد و حفظ همین ارزش‌های چندگانه مطالعه کاربرشناسی را در دستور کار قرار می‌دهد و برای بهتر شدن دیزاین، این اطلاعات را به تیم دیزاین می‌سپرد.

امروز، با سرعت سرسام‌آور دنیای فناوری، می‌توانیم در جامعه شاهد تغییرات لحظه‌ای باشیم. سطح دانش، تجربه و آگاهی اجتماعی رشد یافته و محصولات حالا چیزی بیشتر از اشیای مصرفی هستند. محیط زیست و پایداری دیگر نه موضوعاتی لوکس که حقایقی در بطن زندگی مردمند. مفاهیمی همچون چرخه عمر محصول، فرآیندهای پیچیده تولید یا مرگ محصول برای تولیداتی همچون یک اپلیکیشن یا بازی رایانه‌ای ممکن است کمتر از چند ماه طول بکشد. تمرکز بر شخصی‌سازی حالا بیش از هر زمانی در دنیای دیزاین مطرح است. دیزاینرهای صنعتی امروز افراد تی‌شکلی[34] هستند که به جای کارگاه‌های تولیدی در تیم‌های میان‌رشته‌ای فعالیت می‌کنند و در کنار سایر متخصصین تلاش می‌کنند که بهترین تجربه را برای کاربران خلق کنند. مرزهای بین‌رشته‌ای امروز بیش از همیشه محو شده و یادگیری سرعت بیشتری یافته است. عنوانی که در گذشته به سادگی دیزاینر تلقی می‌شد، امروز ممکن است پژوهشگر دیزاین، دیزاینر تجربه، دیزاینر خدمات یا دیزاینر رابط کاربری باشد. دنیای دیزاین صنعتی به قدری گسترده شده است که برخلاف گذشته بجای سوپراستارها، با تیم‌های دیزاین مواجهیم. حالا پولسازترین محصولات، وب‌گاه‌ها یا محصولات دیجیتالی هستند که در آزمایشگاه‌های تخصصی دیزاین، در تعامل با کاربران و با همکاری توسعه‌دهندگان تولید می‌شوند. همه چیز تغییر کرده است و البته چه چیزی دوست‌داشتنی‌تر از تغییر برای یک دیزاینر. #

برای مطالعه بیشتر:

https://www.jstor.org/stable/1511906
https://rauterberg.employee.id.tue.nl/lecturenotes/DDM110%20CAS/Simon-1969%20The_Sciences_of_the_Artificial_3rd_ed.pdf
https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.2752/144871303X13965299302910

http://web.cecs.pdx.edu/~sheard/course/Design&Society/fall/Readings/IDRDieterRams.pdf


[1] “Design is when designers design a design to produce a design.” John Heskett (2001)

[2] Strategy

[3] “Design is a plan for arranging elements in such a way as best to accomplish a particular purpose.” —Charles Eames

[4] “Everything around us is designed.” Michael Erlhoff (2016)

[5] William Morris

[6] John Ruskin

[7] Arts and crafts

[8] Dieter Rams’ 10 Principles of Good Design

[9] Subject

[10] Form follows function

[11] Louis Sullivan (1856 – 1924)

[12] Bauhaus (1919 to 1933)

[13]  Raymond Loewy (1893 – 1986)

[14] Henry Dreyfuss (1904 – 1972)

[15] Victor Papanek  (1923 – 1998)

[16] https://idreporter.com/idcont/uploads/2018/02/Design-Mostafa-Malekian.pdf

[17] subscription based

[18] “[I]n linguistic terms ›design‹ [tasmim] is an act of determination, of sorting out possibilities, and of projecting choice. It has little to do with problem-solving […] as the designer (musammim) seems to encounter choices, not problems, and to engage in judging merits, not solving problems. It is closer to decision-maker.”

[19] From Herbert A. Simon’s The Sciences of the Artificial (Third Edition, 1996, p.111-167, without ellipses): “Engineers are not the only professional designers. Everyone designs who devises courses of action aimed at changing existing situations into preferred ones”.

[20] “Designers are critics of civilization, technology, and society.” 

[21] Paola Antonelli

[22] “Designers may be the true intellectuals of the future.”

[23] Design Activism

[24] Activist-Designer

[25] Intellectual-Designer

 

 [26] یکی از مهمترین کارهایی که دیزاین می‌تواند در دنیای امروز انجام دهد طرح پرسش است. با این حال این نوع نگاه مرز میان «دیزاین» و «هنر» را به حداقل می‌رساند. جان مائدا، طراح و پژوهشگر آمریکایی باور دارد که «دیزاین پاسخی به یک مشکل است و هنر پرسشی درباره یک مشکل.» این مباحثه ریشه‌دار یکی از چالش‌های دیزاین در سال‌های پیش روست.  

[27] Industrial Design

[28] IDSA

[29] https://www.idsa.org/what-industrial-design

[30] user centered design

[31] Value

[32] German: Gebrauchswert

ارزش استفاده مفهومی در اقتصاد مارکسیستی است و درواقع به ویژگی‌های محسوس یک کالا (یک شیء قابل مبادله) اشاره دارد که می‌تواند برخی نیازها و یا خواسته‌های انسانی را برآورده کند، یا در خدمت هدف مفیدی باشد. در نقد کارل مارکس از اقتصاد سیاسی، هر محصول دارای ارزش کار و ارزش مصرف است، و اگر به عنوان کالا در بازارها معامله شود، ارزش مبادله‌ای نیز دارد که اغلب به صورت قیمت پول مطرح می‌شود.

https://en.wikipedia.org/wiki/Use_value

[33] Service Design

[34] T-shaped

این مطلب را هم‌رسانی کنید:

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

شاید این مطالب هم برای شما جالب باشد

پروژه: ۱۰۰ صندلی در ۱۰۰ روز (100 Chairs in 100 Days / 2007)
‌یادداشت‌‌ها

طراحی انتقادی (Critical Design) در طراحی صنعتی

طراحی انتقادی مفهومی نسبتاً نوین در اندیشه طراحی معاصر است که بر خلاف جهت‌گیری سنتی طراحی صنعتی، نه درصدد حل مسئله یا تولید محصول، بلکه به‌دنبال طرح پرسش، ایجاد تأمل، و نقد ساختارهای قدرت، فناوری و فرهنگ است. این مقاله با تکیه بر نمونه‌های تصویری از آثار طراحانی چون فیلیپ استارک (Philippe Starck)، مارتینو گامپر (Martino Gamper)، یرتسی سیمور (Jerszy Seymour) و دیگران، به تحلیل جایگاه طراحی انتقادی در بستر طراحی صنعتی می‌پردازد. این تحلیل نشان می‌دهد که چگونه طراحی صنعتی می‌تواند از سطح عملکرد و تولید عبور کرده و به بستری برای تفکر فرهنگی و اجتماعی بدل شود.

Read More »