باوهاوس[1]
Bauhaus (1919-1933). تأثیرگذارترین آموزشگاه هنری دورهٔ نوگرایی بود.[2]آموزشگاه ــ یا چنانکه امروز مشهورتر است مدرسهٔ ــ باوهاوس دانش/هنرجویانی از محدودهٔ سنی ۱۷ تا ۴۰ سال داشت، … Continue reading گرایشهای گوناگون پیشگام زمان خود را تحکیم و آنها را به فلسفهٔ کارکردگرای زیباییشناسانهای تبدیل کرد که هنر و تولید صنعتی را بههم میآمیخت.
باوهاوس در ۱۹۱۹ توسط والتر گروپیوس با نام «اشتاتلیکیس باوهاوس»[3]
taatliches Bauhaus. در وایمار[4]
Weimar. (ایالت باوهاوس در وایمار)، پس از ادغام آموزشگاه هنرها و پیشههای وایمار[5]
Grossherzogliche Kunstgewerbeschule. و فرهنگستان هنرهای زیبای وایمار[6]
Grossherzogliche Hochschule für Bildende Kunst. تأسیس شد. در ۱۹۲۵، به دسائو[7]
Dessau. نقلِمکان کرد و بهعنوان فرهنگستان طراحی،[8]
Hochschule für Gestaltung. در ساختمانی که گروپیوس طراحیاش کرده بود، گشایش یافت. در ۱۹۲۸، گروپیوس باوهاوس را ترک کرد. هانس مایِر معمار سوئیسی جانشین او شد، اما در ۱۹۳۰ تحت فشار ناسیونالسوسیالیستها مجبور به کنارهگیری شد. جانشین مایر، لودویگ میس فن در روهه، در سیاستزدایی از آموزشگاه کوشید ــ که البته توفیق چندانی نیافت. در ۱۹۳۲، دوباره تحت فشار ناسیونالسوسیالیستها، باوهاوس مجبور شد دسائو را ترک و به برلین نقلِمکان کند؛ جایی که در آن درهایش فقط تا ۱۹۳۳ گشوده بود.
باوهاوس در پدید آمدن شیوهٔ تعلیم نوینی برای آموزش طراحان منشأ اثر بود. در ۱۹۱۹، یوهانس ایتن دورهٔ مقدماتی یکسالهای را ــ بهقصد رهاسازی دانشجویان از بند قوانین و ایدههای سنتی و آشنا کردنشان با عناصر هنری اساسی طراحی ــ معرفی کرد. دانشجویان، پس از این مرحله، یکی از کارگاههای تخصصی باوهاوس را وفق علاقهٔ خود انتخاب میکردند. در این کارگاهها، به آنان توسط یک «استادکار چیرهدست» و یک هنرمند، یا یک «استاد فرم» آموزشهای تکمیلی در فنون کار داده میشد. لیونل فاینینگر، والتر گروپیوس، یوهانس ایتن، واسیلی کاندینسکی، گرهارد مارکس، پل کلی، گئورگ موخه، لوتار شرایِر، اسکار شِلمِر، و لاسلو موهولیـناگی[9]
Lyonel Feininger, Walter Gropius, Johannes Itten, Wassily Kandinsky, Gerhard Marcks, Paul Klee, Georg Muche, Lothar Schreyer, Oskar Schlemmer, and László Moholy-Nagy. ازجمله طراحان و هنرمندان مشهوریاند که در باوهاوس تدریس میکردند.
باوهاوس جمع قابلتوجهی از تحصیلکردگان را پرورد و چندین نفر از دانشآموختگانِ بااستعدادش ــ همچون مارسل بروئر، یوزف آلبرس، هربرت بایر، یوست اشمیت، هینِرک شیپِر، گونتا اشتولزِل و ماریانه برانت ــ[10]
Marcel Breuer, Josef Albers, Herbert Bayer, Joost Schmidt, Hinnerk Scheper, Gunta Stölzl, and Marianne Brandt. را در خود نگاه داشت تا بهعنوان «استادان جوان» به تدریس بپردازند. تأثیرات تاریخی باوهاوس بر نظر و عمل طراحی را میتوان به پنج دورهٔ کلی تقسیم کرد:
۱. دورهٔ مهارت اکسپرسیونیستی (۱۹۱۹-۱۹۲۲). هنگام تأسیس باوهاوس در ۱۹۱۹، بیانیهای منتشر شد که خواستار تحکیم هنرها تحت اقتدار معماری بود. این دوره، بهدنبال جنبش انگلیسیِ (←) هنرها و پیشهها، مروج طرزِفکر اصلاح کار بود که بازگشت به ایدهٔ قرونوسطایی «باوهوته» (لژ سنگتراشان)[11]
انجمن صنفی سازندگان و سنگتراشان قرونوسطایی، که فراماسونری از آن منشعب شد. ــ architecture-history.org. را تبلیغ میکرد. یکی از مشخصههای این زمان زبان رسمی ملهم از اکسپرسیونیسم بود که در قطعات دستساز و منفرد دیده میشد. یوهانس ایتن در بههم آمیختن شوروحال آغازهای تازه و کسب تجربه در طراحی تبحر ویژهای داشت و رفتهرفته به یکی از ستونهای تأثیرگذاری باوهاوس تبدیل شد. گشایش آموزشگاه در وایمار ضمناً از فلسفهٔ دین مزدیسنان ــ نسخهٔ نوین زرتشتی ایران باستان تأثیر میپذیرفت ــ که پشتیبانِ تمرینات تنفسی، رژیم گیاهخواری، همچنین حرکات موزون، جشنهای فانوس، و کار جمعی در باغ سبزیجات باوهاوس بود ــ که در بهبود برنامهٔ غذایی در سالهای سخت پس از جنگ مفید واقع شد.
۲. نیل به کارکردگرایی زیباییشناسانه (۱۹۲۲-۱۹۲۳). سالهای ۱۹۲۲ و ۱۹۲۳ با تغییر جهتی متعمدانه سوی صنعت شناخته میشود. پس از آنکه دولت محلی تورینگن[12]
Thuringian. در ۱۹۲۲ از گروپیوس خواست تا درباب دستاوردهای باوهاوس گزارش دهد، او نمایشگاهی ترتیب داد که آن را «هنر و فناوری: وحدتی نویافته»[13]
Kunst und Technik: Eine neue Einheit. نامید. این عنوان نهتنها توصیفکنندهٔ آثار بهنمایشدرآمده، بلکه نشانگر تغییر نقطهٔ تمرکز آیندهٔ باوهاوس ــ از طراحی بهمثابهٔ شکلی از تجربهگراییِ بیانگر ــ به طراحی در خدمت تولید صنعتی بود. این تغییر مرام با مخالفت شدید ایتن مواجه شد و هنگامی که گروپیوس پیشنهاد کرد از کارگاه مبلمان ــ که در آن زمان توسط ایتن گردانده میشد ــ بهمنظور پذیرش یک سفارش کاری بزرگ برای شرکتی صنعتی استفاده شود، اختلاف یادشده به اوج رسید. تقابل «گروپیوس/ایتن»، که درنهایت به بحثی اساسی دربارهٔ مسیر پیشروی باوهاوس تبدیل شد، با استعفای ایتن پایان گرفت. لاسلو موهولیـناگی ــ که «کشف شخصی» گروپیوس بهحساب میآمد و گرایشش به نور و وضوحْ آقای مدیر را بسیار تحت تأثیر قرار داده بود ــ جایگزین او شد. موهولیـناگی عهدهدار دورهٔ مقدماتی ایتن شد و آن را با یک دورهٔ پایه جایگزین کرد، که در آن اشیاء سهبعدی مطابق با اصول ساخت (← ساختگرایی) ایجاد میشدند. او مسئول کارگاه فلز نیز شد و بههمراه یوست اشمیت و هربرت بایر (←) نویسهنگاری واضح و غیرتزئینیای را برای گرافیک تبلیغاتی طراحی کرد، که از آن در اعلان نمایشگاه ۱۹۲۳ باوهاوس استفاده شد. چنین تحولاتی بهمرور منجر به افزایش و گسترش تقویتیافتهٔ همکاریها با صنعت شد.
۳. جلوههای نمونهٔ زیباییشناسی نوین در خدمت صنعت و رسانه (۱۹۲۴-۱۹۲۷). گروههای واپسگرا باوهاوسِ وایمار را، علیرغم تمام دستاوردهایش، در ۱۹۲۴ به تعطیلی کشاندند. در فاصلهٔ بین بسته شدن آموزشگاه و بازگشایی دوبارهٔ ۱۹۲۶ آن در دسائو، شاهد تغییر دیگری بودیم. تمرکز باوهاوس این بار به مسائل سازمانی و طرح و برنامهٔ خلاقانه برای ساختمانهای جدید طراحیشده توسط گروپیوس معطوف شده بود. فرمهای مکعبی ویژهٔ معماری باوهاوس واضح و ساده بودند. استفاده از پنجرههای بازتابندهٔ بزرگ نیز نمادی از شفافیت و مادیتزدایی بود. این زیباییشناسی صنعتی در مبلمان لولهفولادی و طرحهای فلزی نورپردازی آن دوره نیز انعکاس پیدا کرد.
در این دوران، باوهاوس حضور رسانهایاش را با تولید نشریاتی همچون مجلهٔ باوهاوس و مجموعه کتابهای باوهاوس افزایش داد و حرفهای کرد، که تقریباً همهٔ آنها را موهولیـناگی ــ مطابق با اصول «نویسهنگاری نوین»[14]
the principles of his “New Typography.” خود ــ طراحی کرده بود. اهمیت روزافزون رسانههای چاپی نیز در برنامهٔ درسی منعکس شد. وقتی باوهاوس به دسائو منتقل شد، حروفنگاری، نویسهنگاری و تبلیغات را به برنامهٔ آموزشی خود اضافه کرد. در ۱۹۲۷، معماری ــ بهعنوان یک دورهٔ تحصیلی مستقل ــ با تدریس هانس مایر اضافه شد.
۴. تمرکز برنامهریزیشده بر کارایی اقتصادی و روششناسی فنی و آموزشی (۱۹۲۸-۱۹۳۰). با استعفای والتر گروپیوس، هانس مایر به مدیریت رسید. تغییرات باوهاس محدود به جابهجایی افراد نماند و با در رأس قرار گرفتن مایر، زیباییشناسی کمرنگشدهٔ دوران گروپیوس با دوران «کارکردگرایی»[15]
the era of “functionality”. جایگزین شد. برای نمونه، مبلمان بیتکلف ساختهشده از تختهچندلایی، که میتوانست همگذاریاش بهعهدهٔ خریدار باشد، باعث کاهش قیمت محصولات باوهاوس میشد و مطابق با شعار سوسیالیستی مایر «احتیاجات مردمی بهجای الزامات تجملی»،[16]
“popular requirements instead of luxury requirements”. آنها را برای طبقهٔ کارگر مقرونبهصرفه میکرد. این امر ارزش اقتصادی و تجاری محصولات باوهاوس را بیشتر تقویت میکرد. در این دوران، عقلانیت و روششناسی فنی و آموزشی به نگرش برنامهٔ درسی احاطه داشت. بهعنوان مثال، بخش معماری به تولید «تحلیلهای کارکردی» آغاز کرد که طیف وسیعی از عوامل و فرانامههای مربوط به استفاده از ساختمان، ازجمله روشنایی، سروصدا، و سیر حرکت افراد را ــ با پیشبینیهایی حتی برای پستچیان و سارقان ــ بهصورت نموداری نشان میداد. طراحی گرافیک نویسهنگاری برای تولیدات چاپی تحت سیطرهٔ عکسهایی با نقشمایههای کاملاً مشخص که عمدتاً ــ برای دستیابی به بالاترین سطح وضوح ممکن ــ از نمای نزدیک بودند در این دوره رایج شد.
۵. باوهاوس در نقش آموزشگاه سیاستزداییشدهٔ معماری (۱۹۳۰-۱۹۳۳). پس از اینکه حزب راست افراطی مایر را مجبور به کنارهگیری از سمت خود کرد، میس فن در روهه جایگزین او شد. بهدلیل شرایط دشوار سیاسی، میس فن در روهه تمرکزش را بر سیاستزدایی از باوهاوس گذاشت. او حقوق دانشجویان را محدود کرد، دورهٔ تحصیلی را به ششترم فروکاست و اهداف و ساختار کارگاهها را تغییر داد. تولید داخلی متوقف شد و کار معماری هم به تولید ماکتهای ساختمانی برای ارائه به صنعت منحصر شد. او همچنین کارگاههای فلز و چوب/مبلمان را با کارگاههای فنی گروه معماری ادغام کرد تا «کارگاه ساختمان و همگذاری»[17]
“building and assembly workshop”. را تشکیل دهد. این کار نهتنها به تولید پررونق کارگاههایی که به تأمین مالی باوهاوس کمک میکردند آسیب زد، بلکه اساساً آن را به یک آموزشگاه معماری با چند کارگاه وابسته و تبعی تبدیل کرد. بااینوجود، پس از پیروزی ناسیونالسوسیالیستها در انتخابات ۱۹۳۲ دسائو، همین تلاشها هم نادیده گرفته شد. آموزشگاه به یک کارخانهٔ متروکهٔ تلفن در برلین-شْتِگلیتس منتقل شد.
باوهاوس که میس فن در روهه آن را بهعنوان یک مؤسسهٔ آموزشی و پژوهشی آزاد مدیریت میکرد، پس از تفتیش گشتاپو و پلمب درهای ملکش، در ۱۹۳۳ منحل شد.
اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. درحالیکه دیگر اعضای باوهاوس گرایش کموبیش دوسویهای نسبت به ساختار جدید قدرت از خود نشان میدادند، هانس مایر در ۱۹۳۰ با تشکیلاتی سرخ از باوهاوس در اتحاد جماهیر شوروی ظاهر شد. گروپیوس و ویلهلم واگنفِلد نیز در ضدیت با غصب قدرت توسط هیتلر خاموش نبودند و بهطور خاص با پیروی اجباری سیاسی از (←) انجمن پیشهوران آلمان در ۱۹۳۴ مخالفت کردند. درعینحال، گروپیوس و دیگر طرفداران نوگرایی امیدوار بودند که کارشان ذیل عنوان «هنر آلمانی» بهحساب آید. برای تحقق این آرزوها به بسیاری از اعضای باوهاوس در زمینههایی چون مهندسی صنایع، تبلیغات و طراحی نمایشگاه به موقعیتهایی اعطا کردند که در راستای منافع دولت جدید نازی بود. در ۱۹۳۴، گروپیوس و میس فن در روهه بخشهایی از نمایشگاه تبلیغات سیاسی «مردم آلمان و کار آلمانی»[18]
Deutsches Volk—Deutsche Arbeit. را طراحی کردند. و در نمایشگاه پاریس ۱۹۳۷، میس فن در روهه بخشی از غرفهٔ اشپیِر را طراحی کرد. از میان استادان اولیهٔ باوهاوس، هربرت بایر احتمالاً بیشترین نقش را در شکلگیری «نگاه» تبلیغات مهم نازی داشت، دستکم تا زمانی که آثار او ــ و تقریباً هر نقاش دیگر از باوهاوس ــ در نمایشگاه مونیخ به انگ «هنر منحط»[19]
“Entartete Kunst” (Degenerate Art). آلوده شود.
سرانجام، بایر بههمراه گروپیوس، میس فن در روهه و بسیاری دیگر از اعضای باوهاوس برای همیشه به ایالات متحده مهاجرت کردند. یوزف و آنی آلبِرس، در (←) دانشگاه بلک ماونتِن در اسپن کلرادو، به مقام استادی نائل آمدند. گروپیوس به دانشگاه هاروارد در کمبریج ماساچوست دعوت شد و در آنجا بههمراه مارسل بروئر به تدریس پرداخت. میس فن در روهه در ۱۸۳۸ به شیکاگو رفت تا مدیرگروه معماری مؤسسهٔ آمور شود. پس از آن هم، دو تن از استادان سابق باوهاوس، لودویگ هیلبرزایمر و والتر پیترهانس،[20]
Ludwig Hilberseimer and Walter Peterhans. در مؤسسهٔ فناوری ایلینوی (آیآیتی)[21]
the Illinois Institute of Technology (IIT). بهگرمی از او استقبال کردند. لاسلو موهولیـناگی باوهاوس جدید را در شیکاگو تأسیس کرد. و هربرت بایر به یک طراح گرافیک، تبلیغات و نمایشگاه موفق بدل شد.
بااینحال، بسیاری از دیگر اعضای سابق باوهاوس تا پایان رایش سوم در آلمان ــ مثلاً در هامبورگ برای بورو اشپیِر،[22]
Büro Speer. یا جاهای دیگر، در خدمت دولت نازی ــ به کار خود ادامه دادند. چند سال قبل از اتمام جنگ، میس فن در روهه به انجمن معماران آلمانی[23]
Reichsarchitekten-Kammer. نامه نوشت تا ابراز دارد از بازگشت به آلمان برای کمک به بازسازی کشور خوشحال خواهد شد.
مآخذ:
-
Biundo, Christina, et al. Bauhaus-Ideen, 1919–1994: Bibliografie und Beiträge zur Rezeption des Bauhausgedankens. Edited by Andreas Haus. Berlin: Reimer, 1994.
- Droste, Magdalena. Bauhaus, 1919–1933. Cologne: DuMont, 2006.
-
Wick, Rainer K. and Gabriele D. Grawe. Teaching at the Bauhaus. OstfildernRuit: Hatje Cantz, 2000.
-
Wingler, Hans M. The Bauhaus, 1919–1933: Weimar, Dessau, Berlin, Chicago. Cambridge, MA: MIT Press, 1978.
← طراحی و سیاست، آموزش، کارکردگرایی، تاریخ، طراحی صنعتی، سبک بینالمللی، مدرنیت.
—
مؤلف: پِترا آیزِله | Petra Eisele
مترجم و ویراستار: علیرضا راستین کیا
پانوشتها[+]
↑1 |
Bauhaus (1919-1933). |
---|---|
↑2 |
آموزشگاه ــ یا چنانکه امروز مشهورتر است مدرسهٔ ــ باوهاوس دانش/هنرجویانی از محدودهٔ سنی ۱۷ تا ۴۰ سال داشت، که از شمال و جنوب آلمان، اتریش، چکسلواکی، مجارستان، لیتوانی، لتونی و استونی میآمدند. دوسومشان مرد و از آنها نیمی در ارتش خدمت کرده بودند. عموماً برنامهٔ درسیشان شامل نقاشی دیواری، مجسمهسازی، تئاتر، رقص و موسیقی بود و متأثر از سنت بهجاماندهٔ قرونوسطا از کارآموز به کارآزموده و نهایتاً به کاردان بدل میشدند. ــ architecture-history.org. |
↑3 |
taatliches Bauhaus. |
↑4 |
Weimar. |
↑5 |
Grossherzogliche Kunstgewerbeschule. |
↑6 |
Grossherzogliche Hochschule für Bildende Kunst. |
↑7 |
Dessau. |
↑8 |
Hochschule für Gestaltung. |
↑9 |
Lyonel Feininger, Walter Gropius, Johannes Itten, Wassily Kandinsky, Gerhard Marcks, Paul Klee, Georg Muche, Lothar Schreyer, Oskar Schlemmer, and László Moholy-Nagy. |
↑10 |
Marcel Breuer, Josef Albers, Herbert Bayer, Joost Schmidt, Hinnerk Scheper, Gunta Stölzl, and Marianne Brandt. |
↑11 |
انجمن صنفی سازندگان و سنگتراشان قرونوسطایی، که فراماسونری از آن منشعب شد. ــ architecture-history.org. |
↑12 |
Thuringian. |
↑13 |
Kunst und Technik: Eine neue Einheit. |
↑14 |
the principles of his “New Typography.” |
↑15 |
the era of “functionality”. |
↑16 |
“popular requirements instead of luxury requirements”. |
↑17 |
“building and assembly workshop”. |
↑18 |
Deutsches Volk—Deutsche Arbeit. |
↑19 |
“Entartete Kunst” (Degenerate Art). |
↑20 |
Ludwig Hilberseimer and Walter Peterhans. |
↑21 |
the Illinois Institute of Technology (IIT). |
↑22 |
Büro Speer. |
↑23 |
Reichsarchitekten-Kammer. |