تا همین اواخر، طراحی اغلب فعالیتی عمدتاً فردی پنداشته میشد و از طراح ــ که در (←) پیشهٔ خود آموزش دیده بود ــ انتظار میرفت مسئلهٔ طراحی را کمابیش بهتنهایی شناسایی، چهارچوببندی و حل کند. بااینحال، در قرن بیستویکم، این درک از (←) فرآیند طراحی رفتهرفته کنار گذاشته شده است. کار طراحان امروزه معمولاً گروهی انجام میشود. آنها برای خلق فرآیندها و محصولاتی که تبلور تخصصهای مختلف اعضای گروه است همکاری میکنند. کسب موفقیت بین طراحانی که در کار گروهی مهارت ندارند هرچه میگذرد بعیدتر میشود.
حتی در پیشنمونهایترین کوششهای فردی، طراحان همواره کارشان را در قاعدهٔ همکاری به سرانجام رساندهاند، چه بهصورت مستقیم، چه غیرمستقیم. بهعنوان مثال، نیازها و خواستهای مشتریان و کاربران نهایی، هم بر فرآیندها و هم محصولاتی که توسط طراحان ایجاد میشوند تأثیر میگذارد. در نگاه گستره، استقبال یا عدم استقبال عموم مصرفکنندگان از کار یک طراح، در مقیاس بزرگ، خود نوعی همکاری بهحساب میآید که حتماً بر کارهای بعدی طراح اثر میگذارد. اصولاً طراحی همیشه وجه مشارکتی داشته و خواهد داشت؛ به این معنا که طرفها در بستر آن سفارش میدهند، تأثیر میگذارند و در کاری که هر یک از طراحان بهانجام میرسانند خواستار تغییراتی مکرر میشوند. طراحی، بهمثابهٔ فرآیند، شبیه فعالیتهای دیگر است و فردی تلقی میشود؛ اما عملاً در زمینههای مشارکتی و گفتوگویی انجام میپذیرد ــ درست همانطور که بسیاری از دانشمندان و نظریهپردازان اجتماعی اظهار داشتهاند. طراحی کاری مشارکتی است؛ همانگونه که کسب امتیاز برای یک تنیسباز نهتنها به ضربهای که به توپ میزند، بلکه به جوابی که حریفش نمیرسد به توپِ گسیلشده بدهد بستگی دارد؛ یا همانطور که، در مکالمه، گوینده آنچه میخواهد بگوید را برحسب واکنشها و پرسشهای مخاطبش شکل و تغییر میدهد. هر زمان که طراحْ یک (←) پیشنمون را متأثر از بازخورد واقعی یا حتی پیشبینیشدهٔ مشتری یا کاربر تغییر میدهد، شکلی از طراحی گروهی[1]
collaborative design. رخ داده است. بنابراین، حتی در حالتی که اعتبار طراحی به یک نفر نسبت داده میشود، چندین نفر ــ چه بهصورت مخیل، با تصور کردن کاربران نهایی محصول، و چه بهصورت مستند، با دریافت بازخورد مکرری که مشتریان یا مصرفکنندگان در مراحل مختلف ارائه میدهند ــ در فرایند طراحی دخیلاند.
اما علیرغم آنکه میتوان گفت همهٔ طراحیها بلااستثنا مشارکتی انجام میپذیرند، اصطلاح «طراحی گروهی» معمولاً به آن دسته از فعالیتهای طراحی اطلاق میشود که در تیمهای طراحی انجام شدهاند. این تیمها متشکل از همکاران مختلفیاند که در فرآیند خلقْ نقشی دارند. برخی از تیمها دارای رهبری واحدند، که مسئولیت فرآیند و نتیجهاش درنهایت بر عهدهٔ اوست؛ شاکلهٔ برخی دیگر نیز به نحوی است که مسئولیت بین اعضا توزیعشده است، کارها طی فرآیند طراحی با توافق جمع پیش میرود و هیچیک در رأس نیستند. تیمهای طراحی ممکن است متشکل از افرادی باشد که تخصصهایی کاملاً متفاوت از هم دارند، یا افرادی که زمینهٔ تجربه و تخصصشان مشترک است. فرآیند طراحی به ترکیب و ساختار تیم بستگی دارد. وقتی اعضا از زمینههای تخصصی همسانی میآیند، اغلب به روش کاریِ مشابهی با مسائل طراحی برخورد میکنند. از سوی دیگر، هنگامیکه طیف گسترده و متنوعی از تخصصها دخیل باشند، حفظ هماهنگی طی فرآیند طراحی به همان اندازهٔ حصول نتیجه حائز اهمیت است. این نوع طراحیِ گروهی عمیقاً ماهیتی بینرشتهای دارد (← رشته) و وسعت نظری میطلبد فراتر از آنچه در طراحیهای مشارکتی انفرادی یا منحصر به رشتهای خاص نیاز است.
گذشته از ساختار یا ماهیت تیم، ارتباط به شیوهٔ شفاف در طراحی گروهی نقشی زیربنایی دارد. این فرآیند شامل همان جنبههای انسانی است که هر فعالیت گروهی دیگری مستلزمشان است؛ جنبههایی ازقبیل قدرت، ادب، فاصلهٔ اجتماعی و تفاوتهای میانفرهنگی که در کار آشکار میشوند. باآنکه بسیاری از تیمهای طراحی هنوز نشستهای (←) اندیشهباران خود را گرد یک میز ــ همانطور که در حالت کارگاهی معمول است ــ برگزار میکنند، ظهور پروژههای طراحی جهانی[2]
cross-global design projects. (← طراحی میانفرهنگی، جهانی شدن) موجب شده است که اعضای یک تیم به برقراری ارتباط توسط ابزارهای ارتباطیِ ازراهدور بسنده کنند. این دگرگونی به رشد روزافزونِ نیاز به یادگیریِ جنبههای مختلف مهارتِ همکاری منجر شده است. اعضای یک گروه لازم است با انواع این مهارتها و تفاوتشان در زبانها و زمینههای ارتباطی مختلف ــ چهرهبهچهره، ثبت و گزارش کردن ناهمزمان اطلاعات، پیامرسانی آنی، دورسخنی تصویری و غیره ــ[3]
face to face vs. via asynchronous blogs vs. instant messaging vs. desktop videoconferencing, and so on. آشنا باشند.
(←) پژوهشهایی درباب پویاییشناسی تیمهای طراحی[4]
dynamics of design teams. در حال انجام است. گرچه نباید انتظار داشت نتایجی قطعی که معیِّنِ کار گروهی موفق باشد از این پژوهشها بهدست آید، تردیدی نیست که آشنایی با مهارت کار گروهی رفتهرفته به عامل مهمتری در تشکیل تیمها، تسهیل امور و آموزش نسلهای بعدی طراحان تبدیل میشود.
← ارتباطات، یکپارچهسازی، طراحی مشارکتی، حل مسئله.
—
مؤلف: میشائیل شوبر | Michael Schober
مترجم و ویراستار: علیرضا راستین کیا