طراحی برای نوآوریِ فرایندی

تصویر عیسی طاهریانفر

عیسی طاهریانفر

طراح صنعتی و پژوهشگر حوزه دیزاین

Federica Dal Falco, Lezioni di Design, Laboratori per il Design, 2013.

هدف نویسنده از این مقاله بررسی نقش طراحی[1]

design.
در ایجاد نوآوری پایدار و تحلیل رابطهٔ بین نوآوری محصول و نوآوریِ فرایندی است.[2]

sustainable innovation, product Innovation, and process innovation.
نویسنده تأکید می‌کند که نوآوری پایدار نیازمند تغییر پارادایمی در عمل طراحی است، به‌طوری که طراحی نه‌تنها بر ایجاد محصولات جدید، بلکه بر بهبود فرایندهای تولید و مصرف نیز تمرکز کند. این مقاله، با بررسی سطوح مختلف نوآوری ــ رادیکال، اساسی و افزایشی ــ و مفهوم «پایداری»،[3]

sustainability.
به این نتیجه می‌رسد که طراحی باید به‌عنوان یک فرایند هماهنگ‌کننده عمل کند که عوامل اجتماعی، اقتصادی، فناورانه و محیط‌زیستی را در نظر می‌گیرد. نویسنده استدلال می‌کند که برای دستیابی به نوآوری پایدار، طراحی باید فراتر از محصولات رفته و به بهبود سسیستم‌های تولید و مصرف بپردازد، به‌گونه‌ای که تعادل بین نیازهای حال حاضر و آینده حفظ شود. این رویکرد نیازمند همکاری تمام ذی‌نفعان و توجه به اصول برابری، احتیاط[4]

precautionary and equity principles.
و کارایی منابع است.

طراحی برای نوآوریِ فرایندی، اثر لورِدانا دی لوکیو[5]Loredana Di Lucchio, “Il Design per l’Innovazione di Processo,” in Lezioni di Design: Manuale Didattico di Economia, Sociologia, Comunicazione, Scienze Esatte, Ingegneria, Scienze Umanistiche, … Continue reading

مفهوم نوآوری به‌طور کلاسیک به دوگانگی بین «نوآوری محصول» و «نوآوری فرایندی» مرتبط است. اگرچه درعمل این دو روی یک سکه هستند، ازنظر روش‌شناختی، این تغییر، تحولی پارادایمی در عمل طراحی محسوب می‌شود. نوآوری محصول بر نتایج فرایندهای تولیدی تمرکز دارد و تنها به‌عنوان پیامد، به خود فرایندها توجه می‌کند؛ درحالی‌که نوآوری فرایندی به تغییر در فرایندهای عملیاتی اشاره دارد و نقش‌ها و اهداف تمامی عوامل دخیل در چرخهٔ «طراحی‌، تولید، مصرف» را تحلیل و تعریف می‌کند.

«اگر از مردم می‌پرسیدم چه می‌خواهند، می‌گفتند اسب‌های سریع‌تر.»

ــ هنری فورد، کتاب زندگی و کار من.

 ‌‌

در بحث معاصر در حوزهٔ طراحی و نه‌تنها آن، اگر مدیریت و مهندسی را نیز در نظر بگیریم، موضوع نوآوری به کانونی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است. یا بهتر است بگوییم، سه‌گانهٔ «طراحی، خلاقیت، نوآوری» ــ که در آن طراحی به‌عنوان فاعل، خلاقیت به‌عنوان ابزار، و نوآوری به‌عنوان نتیجه عمل می‌کند ــ خود زمینهٔ تعریف، مشروعیت‌بخشی و اعتبارسنجی عمل طراحی را تشکیل می‌دهد. اگر به این سه‌گانه عاملی دیگر اضافه کنیم، که در دهه‌های اخیر به همان اندازهٔ «فوری» بوده است، یعنی مفهوم پایداری ــ که می‌توان آن را به‌عنوان ارزشی که به نتیجهٔ فوق اختصاص می‌یابد تعریف کرد ــ سناریویی پیچیده ترسیم می‌شود که در آن عمل طراحی نیازمند بازتعریف مرزها و به‌ویژه ابزارهای خود است. بنابراین، اولین قدم برای درک این سناریو، شناخت عوامل درگیر است. با کنار گذاشتن مفهوم خلاقیت که در این تحلیل آن را به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از طراحی در نظر می‌گیریم ــ به‌نوعی تلفیق بین فاعل و ابزار آن ــ ارزش دارد که از فوری‌ترین عامل موجود شروع کنیم، که به‌دلیل ماهیت انتزاعی‌اش نیز قابل‌توجه است: عامل «نوآوری».

 ‌

سطوح نوآوری

براساس ادبیات علمی کلاسیک، نوآوری به سه سطح تقسیم می‌شود:[6]

radical innovation, substantial innovation, and incremental innovation.

– نوآوری رادیکال: نشان‌دهندهٔ تغییر کامل در فرایندها و عملکردها است و به ایجاد سناریوهای کاملاً جدید منجر می‌شود. این نوع نوآوری معمولاً از راه‌حل‌های علمی و فناورانهٔ جدیدی نشئت می‌گیرد که در دسترس قرار می‌گیرند.

– نوآوری اساسی: با حضور عملکردهای جدیدی مشخص می‌شود که اگرچه محصول یا فرایند را به‌طور اساسی تغییر نمی‌دهند، اما آن را مؤثرتر می‌سازند.

– نوآوری افزایشی: بهبودهای جزئی در عملکرد و قابلیت‌ها ارائه می‌دهد و معمولاً با معرفی بهبودهای کوچک در فناوری یا فرایند همراه است.

از این توصیف مختصر مشخص است که سطح اول و بخشی از سطح دوم نوآوری، در حوزهٔ علوم پایه ــ از شیمی و فیزیک، تا علوم زیستی ــ و علوم کاربردی ــ رشته‌های مختلف مهندسی ــ قرار می‌گیرند که به‌صورت ناپیوسته رشد فناوری را ممکن می‌سازند؛ درحالی‌که سطح سوم، بهبودهای کوچک در فناوری موجود را توصیف می‌کند و بنابراین به‌طور کامل در اهداف و صلاحیت‌های طراحی جای می‌گیرد. به همین دلیل، تیم براون ادعا می‌کند که در طول قرن بیستم شاهد رشد نمایی مهندسی و رشته‌های فناوری به‌عنوان تنها عوامل نوآوری بوده‌ایم؛ رشدی که به گفتهٔ او با جدایی تدریجی و اجتناب‌ناپذیر بین طراحی و علم و بین طراحی و فناوری همراه بوده است؛ جدایی‌ای که به نظر او بیشتر به ضرر علوم و فناوری‌ها بوده تا خود طراحی.

اما امروز شاهد از دست رفتن «اعتبار» نوآوری فناورانه به‌خودی‌خود هستیم، به‌دلیل بحران‌هایی که ایجاد کرده است، به‌ویژه بحران‌های محیط‌زیستی، که بر ایدهٔ نوآوری پایدار تأکید کرده‌اند. در اینجا است که عامل دوم، یعنی پایداری، وارد می‌شود و باید تحلیل شود.

 ‌

عامل پایداری

برای درک این مفهوم، به تعریف ارائه‌شده در ۱۹۸۷ توسط کمیسیون جهانی محیط‌زیست و توسعه[7]

World Commission on Environment and Development.
 مراجعه می‌کنیم، که براساس آن، توسعهٔ پایدار توسعه‌ای است که «نیازهای حال حاضر را بدون به خطر انداختن توانایی نسل‌های آینده برای برآورده کردن نیازهای خود برآورده می‌کند.»

عنصر کلیدی این تعریف، نیاز به برابری است، هم بین‌نسلی و هم درون نسلی،[8]

Intergenerational and intragenerational.
که نه به‌عنوان یک شرایط یا دیدگاه ثابت، بلکه به‌عنوان یک فرایند مستمر در نظر گرفته می‌شود. در این فرایند، ضروری است که به‌طور جدایی‌ناپذیر بر تمام ابعاد توسعه کار شود: محیط‌زیستی، اقتصادی و اجتماعی. ازاین‌رو، ویژگی غیرقابل‌انکار پایداری، شرایط مکملیتی بین عوامل مختلف، گاه متضاد، مانند شرایط محیط‌زیستی، آرمان‌های اجتماعی و پویایی‌های اقتصادی است.

مفهوم پایداری به این شکل، توجه را از «چیستی نوآوری پایدار» به «چگونگی و شرایط اجرای آن» معطوف می‌کند: یعنی زمینه‌ای که به نوآوری اجازه می‌دهد پایدار باشد، یا بهتر است بگوییم، با استفاده از اصطلاحی از حوزهٔ تولید، زنجیره‌ای که این نوآوری را ایجاد می‌کند. اصطلاح «زنجیره»[9]

filiera.
در اینجا توسط لوئی مالاسی،[10]

Louis Malassis (1918-2007).
اقتصاددان کشاورزی فرانسوی، برای توصیف کل فرایند تولیدی که از مواد خام تا محصول نهایی را دربر می‌گیرد، معرفی شده است. نکتهٔ کلیدی مفهوم زنجیره، تغییر توجه از یک بازیگر اقتصادی واحد به سیستم بازیگران درگیر است، با در نظر گرفتن اقدامات خاص آن‌ها که به‌طور متقابل بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. جای تعجب نیست که ریشهٔ کشاورزی مفهوم زنجیره، آن را به‌طور مستقیم با مفهوم اکوسیستم، که قبلاً توسط آرتور تانزلی،[11]

Arthur Tansley (1871-1955).
گیاه‌شناس انگلیسی، در ۱۹۳۵ فرموله شده بود، مرتبط می‌کند. هردو مفهوم، زنجیره و اکوسیستم، با وجود تفاوت‌های خاص خود، بر سازوکار متقابل عمل‌ـ‌واکنش و شرایط تعادل به‌عنوان پیش‌نیاز بقا استوار هستند.

فرایند طراحی

مفهوم زنجیره، به این شکل، به‌وضوح مترادف با فرایند است و بنابراین به ما اجازه می‌دهد که بگوییم یک «نوآوری پایدار» باید قبل از هر چیز یک نوآوری فرایندی باشد. به‌این‌ترتیب، وارد دوگانگی کلاسیک بین نوآوری محصول و نوآوری فرایندی می‌شویم. در ادبیات موجود، به هریک از این دو، رویه‌ها و تخصص‌های متفاوتی نسبت داده می‌شود. با بازگشت به اولین و هنوز معتبرترین تمایز بین نوآوری محصول و فرایندی، که توسط جوزف شومپیتر[12]

Joseph Schumpeter (1883-1950).
 در کتاب تئوری توسعهٔ اقتصادی[13]




Joseph A Schumpeter, The Theory of Economic Development: An Inquiry into Profits, Capital, Credit, Interest, and the Business Cycle (Cambridge, MA: Harvard University Press, 1934).




 ارائه شده است، نوآوری‌های محصول را به‌عنوان نوآوری‌هایی تعریف می‌کنیم که مستقیماً به معرفی یک کالا یا خدمات جدید مربوط می‌شوند؛ درحالی‌که نوآوری‌های فرایندی به معرفی یک روش جدید تولید یا توزیع اشاره دارند.

نوآوری محصول بر نتایج فرایندهای تولیدی تمرکز دارد و تنها به‌عنوان پیامد، به خود فرایندها توجه می‌کند؛ درحالی‌که نوآوری فرایندی به تغییر در فرایندهای عملیاتی اشاره دارد و نقش‌ها و اهداف تمامی عوامل دخیل در چرخهٔ ‹طراحی، تولید، مصرف› را تحلیل و تعریف می‌کند. در اینجا نیز معمولاً نوآوری محصول با صلاحیت‌های طراح و نوآوری فرایندی با صلاحیت‌های مهندس مرتبط شده است. این ارتباط با آنچه درمورد سطوح نوآوری و دانش‌ها گفته شد، هم‌خوانی دارد. به عبارت دیگر، تقریباً به‌طور خودکار، وقتی از طراحی صحبت می‌کنیم، به نوآوری محصول اشاره می‌کنیم که در بهترین حالت می‌توان آن را در سطحی بین نوآوری اساسی و نوآوری افزایشی قرار داد. اما اگر توسعهٔ نوآوری پایدار را به‌عنوان مسئلهٔ اصلی بپذیریم، باید از خود بپرسیم که آیا و چگونه طراحی می‌تواند نوآوری‌های فرایندی نیز ایجاد کند. برای پاسخ به این سؤال، به تعریف تاریخی دیگری مراجعه می‌کنیم که هنوز هم کامل و به‌روز است. این تعریف توسط توماس مالدونادو[14]

Tomas Maldonado (1922-2018).
ارائه شده و در کنگرهٔ آی‌سی‌اس‌آی‌دی[15]

ICSID: International Centre for Settlement of Investment Disputes.
 در ۱۹۶۱ به‌طور قطعی پذیرفته شد: طراحی به‌عنوان عملی که «[…] همهٔ عواملی که در فرایند تشکیل محصول مشارکت دارند را هماهنگ، یکپارچه و سازمان‌دهی می‌کند.»

طراحی، به این شکل، عملی پیچیده است که هم به عوامل مرتبط با استفاده، بهره‌برداری و مصرف ــ فردی یا اجتماعی ــ محصول و هم به عوامل مرتبط با تولید آن ــ عوامل فنی‌اقتصادی، فنی‌ساختاری، فنی‌سیستمی، فنی‌تولیدی و فنی‌توزیعی ــ اشاره دارد. و نه‌تنها این: این تعریف زمانی معتبر است که فعالیت هماهنگ‌سازی، یکپارچه‌سازی و سازمان‌دهی به‌شدت تحت تأثیر نحوه‌ای باشد که نیروهای تولیدی و روابط تولید در یک جامعهٔ خاص شکل می‌گیرند. به عبارت دیگر، این تعریف فرض می‌کند که انتخاب‌های طراحی همیشه در چارچوب سیستمی با اولویت‌های بومی گرفته می‌شوند. از این طریق می‌آموزیم که طراحی، به‌طور کلی، به‌عنوان «فرایند» و نه به‌عنوان عملی هدفمند، درنظر گرفته می‌شود و باید نه‌تنها ازطریق نتیجه یا محصولی که تعیین می‌کند، بلکه ازطریق فرایندی که آغاز می‌کند و نحوهٔ مشارکت تمام عناصر درگیر، اعم از اجتماعی، اقتصادی، فناورانه یا محیط‌زیستی، تحلیل و ارزیابی شود. در اینجا مشخص می‌شود که اگرچه نوآوری محصول و نوآوری فرایندی دو روی یک سکه هستند، برای طراحی، ازنظر روش‌شناختی، این امر به تغییر پارادایمی در عمل آن منجر می‌شود.

یک راهبرد عمل متفاوت

بنابراین، ما مفهوم نوآوری، پایداری و درنهایت طراحی را ازطریق وابستگی متقابل آن‌ها تحلیل کرده‌ایم. با هم‌پوشانی تعاریف ارائه‌شده، می‌توان به همگرایی‌های واضح و معناداری رسید: ۱. تمرکز بر سیستم، به‌عنوان شرایط عملیاتی؛ ۲. اهمیت زمینه، به‌عنوان دیدگاه راهبردی، و ۳. منطق تعادل، به‌عنوان اصل روش‌شناختی.

  • نکتهٔ اول به اصل یارانه‌ای[16]subsidiarity principle. مرتبط است که ازطریق همکاری تمام ذی‌نفعان، بقای سیستم را ممکن می‌سازد. زیرا نوآوری‌ای که واقعاً پایدار باشد، نمی‌تواند باعث از دست رفتن بخشی از سیستمی که در آن شکل می‌گیرد شود، بلکه باید براساس «مسئولیت مشترک، اما تفکیک‌شده»، به تکامل صحیح امکانات موجود کمک کند.
  • نکتهٔ دوم به اصل احتیاط[17]precautionary principle. مرتبط است، که براساس آن فعالیت‌ها، برای جلوگیری از عبور از محدودیت‌های زمینه، باید پویایی‌هایی ــ در طراحی، تولید و مصرف ــ ایجاد کنند که نیازها را مدیریت و هدایت کنند، نه صرفاً برآورده سازند.
  • نکتهٔ سوم به اصل برابری مرتبط است، زیرا اگر زمینه‌ای که نوآوری در آن شکل می‌گیرد متعلق به همه است، همه باید بتوانند به‌طور برابر از منابع آن بهره‌مند شوند. این امر به‌ویژه در مرحلهٔ تعریف نوآوری اهمیت دارد، زیرا ارزش پایداری آن زمانی بیشتر است که برای کل جامعه و نه‌فقط بخشی از آن قابل‌دسترسی باشد.

 

در پرتو این تفکر، می‌توان تعریفی از «نوآوری فرایندی» ارائه داد: سیستمی از بازیگران که به‌طور متقابل درگیر هستند و در قالبی شبکه‌ای ــ و نه سلسله‌مراتبی ــ فرایندی از تعریف، تولید و مصرف مادی را آغاز می‌کنند که به نیازهای یک زمینهٔ خاص پاسخ می‌دهد؛ زمینه‌ای که هم نیاز اجتماعی، هم محیط‌زیستی و هم اقتصادی است.

و اگر طراحی، همان‌طور که مالدونادو ادعا می‌کرد،[18]

Tomás Maldonado, Vanguardia y racionalidad: artículos, ensayos y otros escritos, 1946-1974 (Barcelona: Editorial Gustavo Gili, 1977).
 فاعل تولیدی است که قادر به سازمان‌دهی و اجتماعی‌سازی دیگر فاعل‌های تولیدی است، در زنجیره‌ای که به این شکل تعریف می‌شود، وظیفهٔ آن بیش از هر چیز این است که ازطریق توسعهٔ مادی، نوآوری را پایدار کند. بنابراین، طراحی باید قادر باشد: ۱. فرایندهای تولید و مصرف را تصور کند، نه صرفاً محصولات، که فرایندهای موجود را، چه زیست‌محیطی و چه اجتماعی‌‌ـ‌اقتصادی، به خطر نیندازند؛ ۲. بر کیفیت و نه کمیت نوآوری تأکید کند، ازطریق کارایی بیشتر منابعی که توسط کمیسیون اروپا ارائه می‌شوند؛ و ۳. رفتارهایی را ترویج کند که پذیرش ارزش‌ها، نگرش‌ها و تجربیات جدید را تسهیل کنند، که نه‌تنها فناوری، بلکه جامعه را نیز نوآورانه‌تر می‌سازند.

یادداشت‌ها:

۱. برای واژه‌های خاص، معادل‌های انگلیسی پی‌نوشت شده است.
۲. برای تعریف عمیق‌تر نوآوری، ر.ک. «دستورالعمل‌های جمع‌آوری و تفسیر داده‌های نوآوری».[19]Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD), and Eurostat. Oslo Manual 2018: Guidelines for Collecting, Reporting, and Using Data on Innovation, 4th edition (Paris: OECD Publishing, … Continue reading

۳. برای بررسی بیشتر موضوع طراحی برای پایداری، ر.ک. به طراحی برای پایداری: رویکردی عملی برای توسعهٔ اقتصادها.[20]

M. R. M. Crul and J. C. Diehl, Design for Sustainability: A Practical Approach for Developing Economies (Paris: United Nations Environment Programme, 2006).

۴. این رویکرد روش‌شناختی متفاوت طراحی، به نظریهٔ نوآوری اجتماعی[21]

social innovation.
اشاره دارد، که در سال‌های اخیر موردتوجه قرار گرفته است.

مؤلف: لورِدانا دی لوکیو | Loredana Di Lucchio

مترجم، از ایتالیایی: عیسی طاهریانفر،
طراح صنعتی و پژوهشگر حوزهٔ طراحی،
تهران، ۱۶ اسفند ۱۴۰۳.

پانوشت‌ها

پانوشت‌ها
1

design.

2

sustainable innovation, product Innovation, and process innovation.

3

sustainability.

4

precautionary and equity principles.

5

Loredana Di Lucchio, “Il Design per l’Innovazione di Processo,” in Lezioni di Design: Manuale Didattico di Economia, Sociologia, Comunicazione, Scienze Esatte, Ingegneria, Scienze Umanistiche, Tecnologie, Laboratori per il Design, ed. Federica Dal Falco (Rome: Rdesignpress, 2013), 314-323.

6

radical innovation, substantial innovation, and incremental innovation.

7

World Commission on Environment and Development.

8

Intergenerational and intragenerational.

9

filiera.

10

Louis Malassis (1918-2007).

11

Arthur Tansley (1871-1955).

12

Joseph Schumpeter (1883-1950).

13

Joseph A Schumpeter, The Theory of Economic Development: An Inquiry into Profits, Capital, Credit, Interest, and the Business Cycle (Cambridge, MA: Harvard University Press, 1934).

14

Tomas Maldonado (1922-2018).

15

ICSID: International Centre for Settlement of Investment Disputes.

16 subsidiarity principle.
17 precautionary principle.
18

Tomás Maldonado, Vanguardia y racionalidad: artículos, ensayos y otros escritos, 1946-1974 (Barcelona: Editorial Gustavo Gili, 1977).

19

Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD), and Eurostat. Oslo Manual 2018: Guidelines for Collecting, Reporting, and Using Data on Innovation, 4th edition (Paris: OECD Publishing, 2018).

20

M. R. M. Crul and J. C. Diehl, Design for Sustainability: A Practical Approach for Developing Economies (Paris: United Nations Environment Programme, 2006).

21

social innovation.

این مطلب را هم‌رسانی کنید:

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

شاید این مطالب هم برای شما جالب باشد

‌یادداشت‌‌ها

طراحی برای نوآوریِ فرایندی

هدف نویسنده از این مقاله بررسی نقش طراحی[1] design. در ایجاد نوآوری پایدار و تحلیل رابطهٔ بین نوآوری محصول و نوآوریِ فرایندی است.[2] sustainable innovation,

Read More »
جستجو