محک‌زنی

اصطلاح «محک‌زنی»[1]benchmarking. به فرآیندهای مقایسهٔ یک محصول، فرآیند یا برنامهٔ خاص با سایر محصولات، فرآیندها یا برنامه‌های موفق ــ به‌منظور ارزیابی هرگونه ضعف و اندیشیدن تدبیرها یا راهبردهایی برای بهبود کارایی، شیوهٔ کار، بازخورد کاربر، رقابت‌پذیری، بهره‌وری و غیره ــ اشاره دارد. به‌عبارت‌دیگر، هدف از محک‌زنی شناسایی و کاربست «بهترین شیوه‌ها» در یک شرکت یا […]

مدیریت هنری

مدیریت هنری،[1]art direction. در اصل، اتخاذ و اتصال یک سلسه خط‌مشی است برای نیل به نتیجه‌ای خاص و خلاقانه. این اصطلاح، از گذشته، اغلب به مجموعهٔ مهارت‌ها یا مشاغلی منسوب بوده که با مؤلفه‌های دیداری یا نگاشتاری[2]visual or graphic components. سروکار داشته‌اند. مدیریت هنری، به عمد و اساس، تجربه‌ای است مشارکتی که مدیر هنری در […]

مصنوع

مصنوع،[1]artifact. به معنی دقیق کلمه، شیئی است زاییدهٔ (←) مهارت و ابتکار انسان. برابر انگلیسی آن «آرتیفکت» از ریشهٔ دو واژهٔ «آرس»[2]ars. ــ به معنی هنر یا مهارت ــ و «فکتوم»[3]factum. ــ به معنی ساخته یا انجام شده ــ اشتقاق یافته و ازاین‌رو اصطلاحی است محوری برای وصف تقریباً هر چیزی که طراحی شده است. […]