مؤلفهها

مؤلفهها[1] components. اجزا و عناصر یک کلاند و براساس قواعد و قوانین معینی به هم مربوط میشوند. مجموعهٔ مؤلفهها هستند که فرم و کارکرد یک محصول یا سامانهٔ کاربردی را تشکیل میدهند و (←) کیفیت، کارایی و (←) کاربردپذیریاش را تعیین میکنند. در (←) طراحی محصول، معمولاً مراد از این اصطلاح بخشهای سختافزاری یک ساختار […]
مجموعهها

مجموعهها[1] collections. ← موزههای طراحی،[2] design museums.طراحی مد.[3] fashion design. — مؤلف: میشائیل ارلهوف | Michael Erlhoff مترجم و ویراستار: علیرضا راستین کیا پانوشتها[+] پانوشتها ↑1 collections. ↑2 design museums. ↑3 fashion design.
محکزنی

محکزنی[1] benchmarking. اصطلاحی است که به مقایسهٔ یک محصول، فرآیند یا برنامهٔ خاص با سایر محصولات، فرآیندها یا برنامههای موفق گفته میشود. مراد از این مقایسه یافتن و ارزیابی هرگونه ضعف و اندیشیدن تدبیرها یا راهبردهایی برای بهبود کارایی، شیوهٔ کار، بازخوردگیری، رقابتپذیری، بهرهوری و غیره است. به عبارت دیگر، هدفمحکزنیی شناسایی و کاربست «بهترین […]
مدیریت هنری

مدیریت هنری،[1] art direction. در اصل، اتخاذ و اتصال یک سلسه خطمشی است برای نیل به نتیجهای خاص و خلاقانه. این اصطلاح، از گذشته، اغلب به مجموعهٔ مهارتها یا مشاغلی منسوب بوده که با مؤلفههای دیداری یا نگاشتاری[2] visual or graphic components. سروکار داشتهاند. مدیریت هنری، به عمد و اساس، تجربهای است مشارکتی که مدیر […]
مصنوع

مصنوع،[1]artifact. به معنی دقیق کلمه، شیئی است زاییدهٔ (←) مهارت و ابتکار انسان. برابر انگلیسی آن «آرتیفکت» از ریشهٔ دو واژهٔ «آرس»[2]ars. ــ به معنی هنر یا مهارت ــ و «فکتوم»[3]factum. ــ به معنی ساخته یا انجام شده ــ اشتقاق یافته و ازاینرو اصطلاحی است محوری برای وصف تقریباً هر چیزی که طراحی شده است. […]
معناشناسی محصول

‹معناشناسی محصول›[1] product semantics. یک رشتهٔ مطالعاتی چندوجهی از طراحی است که به بررسی جنبههای نمادین و ارتباطی محصولات و نحوهٔ انتقال معنا به کاربران میپردازد (← نماد؛ ارتباطات). «معناشناسی محصول»، که ریشه در (←) نشانهشناسی دارد، نحوهٔ عملکرد محصولات را بهعنوان رسانشگران دیداری[2] visual communicators. برمیسد و ــ ورای کارایی معمولشان ــ بهدنبال درکی عمیق […]